رویای یه زندگی بهتر

طرف میخواهد مطلب بنویس این قدر مقدمه چینی میکنی که خواننده بیچاره کف میکنه

نویسنده عزیز مثل من باش

اقا من خیلی دلم میخواهد برم امریکا ، اصلا همه چیشون رو حساب خدایی

زندگیشون ، تفریحشون ، کارشون و ... همه چیشون

آزادی ، فرهنگ

این دوتا کلمه شما رو یاد چی میندازه ؟

اول بگم ازادی به این معنی نیست که دخترا بی حجاب بشن یا هزار تا خلافی که ما میگیم خلافن ، ازاد بشن

نه

ازادی به معنی اینکه قانون یه کشور این قدر برات احترام قائل بشه که اجازه فکر کردن و حرف زدن بهت بده ، دیدی امریکایی ها میان عروسک رئیس جمهورشونو درست میکنن چند قدمی خونش تظاهرات راه میندازن ، بعد تو ایران جرات داری از یه مقامی ، نه از اون کله گنده هاشونا ، از همین ریزه میزه ها ، یه انتقاد کوچولو بکنی !

بیچارت میکنن ، از زندگی و خدمات دولتی محرومت میکنن

بعد هی فرت فرت میگن حقوق بشر تو این کشور اون کشور فلان کشور رعایت نمیشه

میگن اول خودتو درست کن بعد ایرادات اینو اونو بگیر

از حرفم خارج نشم

عید سال نو امریکایی ها فوق العادس

نیویورک ، میدون تایمز

هزاران نفر تو این میدون جم میشن ، 10 ثانیه مونده به سال تحویل ، توپی از بالای برجی تو همین میدون تایمز میندازن پایین

و سال نو میشه

تصور کن هزار نفر توی یه میدون پر از برج با هوای سرد ، تازه یه قسمتی دارن که وقتی سال تحویل میشه هر پسری ، هر دختری که نزدیکش دید باید بوس کنه ، اصلا شور و حال واقعی عید بهم میدن

ولی ما ایرانیا چی ؟؟

سال تحویل ایرانی ها :

کلی خوردنی به قیمت خداتومن بخریم ( خیلی ها هم ندارن بخرن ولی با قرض و قوله میخرن که کم نیارن ابروشون بره ، اخه مردم ایران عقلشون به چشمشونه ) بعد میایم خونه ، چنتا از فک و فامیل هم چتر میشن سرمون ( حالا بعضی این فامیل هم ندارن خوشبحالشون ) سال تحویل میشه ، عیدی میدیم تا خرتناقمونم میخوریم و سفره مبارک میفروفیم ، تمام

اون وقت از همه جالب ترش اینکه تلوزیون دو ساعت سخرانی حکام کشور پخش میکنه بعدشم بازیگرای درپیت ایرانی

ما متاسفانه نه فرهنگ داریم نه ازادی

خیال میکنیم فرهنگ خیلی غنی داریم ، ولی باید بگم فرهنگ ما فقط تا دوران قبل از حمله عراب به ایران بود ، بعدش شد ایرانی عربی ، تازه جالب تر شد مغولا ، افغانیا ، روسا و ... حمله کردن ، شد شلم شوربا

الان فرنگ خر تو خری داریم که نمیدونم اسمشو باید چی گذاشت

به هر حال زندگی در آمریکا یه رویاس ، شاید خوب شاید بد

تا تجربه نکینم نمیشه به حرفا دیگران استناد کنیم

درسته که عمر کوتاه ولی ادم باید همه چیو خودش تجربه کنی ، چون تا سیب نخوری نمیفهمی چه مزه ای داره

طهرون

اه ، عجب هوای مزخرفی شده به خدا

نه بارونی ، نه هوای ابری ، نه سرمایی ....

اصلا معلوم نیست پاییز یا تابستون

دیگه تهران جای زندگی نیست ، باید بار سفر بست و از این شهر شلوغ و الوده رفت

مثلا ، شیراز

اره ، شیراز شهر خوبیه ، میگن خیلی قشنگ و سر سیز

اگه دروغ هم باشه ، حداقل میدونی 99 درصد مردمش شیرازی هستن ، نه مثل تهران که دیگه توش تهرانی پیدا نمیشه ، شده شهر هزار یک رنگ

یه روزایی دربند ، درکه ، فشن .... جاهای خوبی بودن برای اینکه یه نفسی چاق کنی ، ولی الان ...

اگه این روزا رفته باشی میفهمی من چی میگم ، طرف میره کوه با یه کفش پاشنه 20 سانتی ، بعد این قدر اشغال میریزن که طبیعت به گند کشیده میشه ، ای بابا

بی خیال ، این شکایت ها تمومی نداره

باید از این شهر بار بست رفت

برباد رفته

دیکتاتوری در لباس دموکرات

امروز برای بار دوم زنگ زدم سازمان فیلترینگ ایران ، برای رفع فیلتر سایتم

اینقدر با استقبال گرمی روبرو شدم که دلم نیمخواست قطع کنم ، میخواستم تا یک عمر بشینم گل بگمو گل بشنوفم

من : اقا چرا سایت منو فیلتر کردین ؟

فیلترینگ : چون شما چنتا وب سایت طراحی کردین که دارن توش فیلتر شکن میفروشن !!!

من : اقای محترم به من چه ربطی داره طرف داره توی سایتش چی میفروشه ؟؟؟ من مسولیتی در قبال محتوای سایت یکی دیگه ندارم

فیلترینگ : نه شما شریک جرم هستی !!

من : بله ؟ ( یا خدا الان انگ همکاری با سیا و موساد هم بهمون میچسبونن )

من : بزارید من یه مثال بزنم ! در طول روز هزار تا ماشین تصادف میکنن ، یا به عمد یا غیر عمد ، خیلی ها هم میمیرن ، بعد قانون باید بره خر کارخونه های سازنده ماشین بگیره ؟؟؟

فیلترینگ : چه مثل بی ربطی ، شما نباید این وب سایت ها رو تولید میکردین

من : وقتی من تولید کردم بهم نگفتن چی میخواهن بزارن توش

من : شما که فیلتر میکنی همین جوری خوب یه اطلاع رسانی یه اخطاری یه چیزی ! بابا طرف دستشویی هم میخواهد بره یه اهن یه چیزی میگه

فیلترینگ : قانون به ما اجازه میده که هر کاری دلمون میخواهد بکنیم

من : چه قانون خوشگلی

من : بعد این حقوق شهروندی ، حقوق بشر اینا همش کشک دیگه ، نه ؟

فیلترینگ : همینی که هست

من : خوبه اینترنت مال شما نیست وگرنه دنیا بدبخت بود

من : میدونی تا الان چقدر به من ضرر خورده ؟

فیلترینگ : الحمدالله که ضرر خورده ، انشالله بیشتر بخوره

......................................................................

ما به چه امید داریم تو این مملکت زندگی میکنیم ؟؟

به نظر شمایی که داری وبلاگ منو بازدید میکنی این سایت کجاش مجرمانس :

studio-seven.info

ما که نفهمیدم شما فهمیدی به منم بگو

آغار یک زندگی

سلام
اول از همه بگم که با خودم قهرم
چون نرسیدم به آرزو هام ، آرزو های کوچیک من شدن یه رویا ، یه رویا که هیچ وقت بهشون نمیرسم
بعد بگم که یه ادم تنبلم
یه تنبل که دوست داره از 0 تا صد یه شب بره
میخندی ؟
اره زندگی من خنده دار ، هیچ وقت نتونستم هیچ کاری تموم کنم ، همه چیو نصف نصف ول کردم ، درس ، کار ، عشق و ...
یعنی میشه یه روز یه کاری تا اخر برمو تمومش کنم ، الان که دارم فکرشو میکنم میبینم چقدر فرصت داشتم و هی زدم خرابش کردم ، دیگه پلی مونده برام ؟!!!
نمیدونم
خدا خیلی دوست داره ، نه اینکه بگم بنده خواص خدا هستمو خیلی عبادت میکنم ، نه ، دوست داشته چون بیشتر از خیلی ها بهم فرصت بهتر زندگی کردنو دادن ، ولی من زیاد خواهم
اره زیاد خواهم ، یه زیاد خواه که دوست داره به جاهایی برسه که یه ادم عادی نمیتونه برسه
یادم یه برنامه ای تلوزیونی بود که ، یه پسر بچه ، ساعتی داشت که وقتی کلیدشو میزد زمان وایمیساد ، مثل اینکه داری فیلم نگاه میکنی وسطش میزنه روی پاز ، اینقدر دوست داشتم این ساعت داشتم
خیلی کارا میشود کرد باهاش
هر چند میدونم دست من بود فقط باهاش کارای بد انجام میدادم
اخه من جنبه ندارم
اصولا ما ادما جنبه نداریم ، یعنی نشده بریم تو خودمون ، تو قسمت تنظیمات ، یه حد کارکتری تعریف کنیم برای خیلی چیزامون
بعضی وقتا میگم کاش زندگی مثل یه دنیای مجازی بود که ادم راحت میشود حرفشو زد ، حیف که دیگه گوشی برای شنیدن تو دنیای واقعی نیست
در اخر بگم
بعضی وقتا جاده خاکی هم بد نیست ، فقط باید راننده خوبی باشی