دست نوشته های من

طراحی سایت و وبلاگ
آخرین مطالب
  • ۱
  • ۰

خاطرات گذشته

میسوزم

از این خاطرات مزخرف ، از این خاطراتی که هیچ وقت پاک نمیشن

دلم تنگ شده واسه بچگیا

دنیامو قد همون محلمون بود و بچه های محل

مشکلاتم شده یه کوه ، یه کوه که دارم زیرش خورد میشم ، نه امیدی دارم به اینده نه هدفی

فقط دارم روزامو شب میکنمو شبامو روز

شدم عین مهره سرباز شطرنج ، بی استفاده

این روزا دیگه از مرگ نمی ترسم ، چون دل خوشی ندارم

دیگه این دنیا برام مهم نیست

از همه خوردم ، دوست ، خانواده ، اشنا ...

هنوز به 30 نرسیده شدم یه مرد 50 ساله ، پیر و فرسوده ، از تو پیر شدیم و دل دیگه جون نیست

کاش میشود یه روز پاشم ببینم همه اینا خواب بود

دیگه هیچ مشکلی ندارم

ولی حیف که اینا یه رویاس

یه رویا که هیچ وقت حقیقت نمیشه

خاطرات

  • ۹۲/۰۹/۱۸
  • kuroosh zand

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی